۱۳۹۱ دی ۲۳, شنبه

گزارش مجعول، گمراه كننده و مملو از غرض ورزيهاي سياسي يونامي



چراغ سبز براي ادامه و تشديد سركوب اشرف و ليبرتي

- گزارش ششماهه يونامي، با دروغ و تحريف بر تخليه اجباري اشرف، نقض حقوق بنيادين ساكنان، محاصره چهار ساله و زندان سازي در ليبرتي سرپوش گذاشته و جنايات دولت عراق و رژيم ايران را رفع و رجوع مي‌كند

يونامي، تحت رياست مارتين كوبلر، در روز 21دسامبر با انتشار يك گزارش درباره وضعيت حقوق بشر در عراق، در شش ماه اول سال جاري ميلادي (ژانويه تا ژوئن2012)، در قسمت مربوط به اشرف و ليبرتي تلاش كرده است با دروغپردازي، ناديده گرفتن و تحريف حقايق، ليبرتي را به‌عنوان بهشتي در عراق قلمداد كند كه ساكنان آن از مزايايي فراتر از شهروندان عراقي برخوردار هستند. هدف، سرپوش گذاشتن بر تخليه اجباري ساكنان اشرف، سلب حق مالكيت آنها، محاصره ظالمانه چهار ساله، زندان‌سازي در ليبرتي، فقدان استانداردهاي حقوق بشري و انساندوستانه، نقض حقوق بنيادين ساكنان و نقض كنوانسيونهاي بين المللي و رفع و رجوع كردن جنايت عليه بشريت توسط دولت عراق است كه به درخواست رژيم ايران و با راهگشايي مارتين كوبلر صورت گرفته و مي‌گيرد. گزارشي كه براي دولت عراق و رژيم ايران به مثابه چراغ سبزي براي ادامه و تشديد سياستهاي سركوبگرانه و محاصره ضد انساني عليه ساكنان اشرف و ليبرتي است.

نحوه تهيه گزارش
1.      هر كس عملكرد آقاي كوبلر را در 15ماه گذشته دنبال كرده باشد، به‌خوبي با گزارشهاي مجعول و مملو از غرض‌ورزيهاي سياسي او آشناست. پيش از اين مقاومت ايران، در موارد متعدد برخي از اين گزارشهاي ساختگي را افشا كرده است. عكسهاي روتوش شده و گزينشي از ليبرتي براي فريفتن ساكنان اشرف، يكي از اين نمونه هاست.
2.      آقاي طاهر بومدرا، مشاور نماينده ويژه در امور اشرف، كه به مدت سه سال و نيم مسئول پرونده اشرف در يونامي بود و در ماه مه امسال در اعتراض به عملكردهاي كوبلر استعفا داد، در دو شهادت تكاندهنده در كنگره آمريكا در 13سپتامبر و در پارلمان انگلستان در 11دسامبر 2012 نحوه تهيه و تدوين اين گزارشها را فاش كرد. وي در پارلمان انگلستان در اين باره گفت: «... من سه سال و نيم اين موضوع را دنبال مي كردم. در اين سه سال و نيم هرگز هيچ اتهامي از سوي اشرفيها دريافت نكردم كه معلوم شود صحت نداشته و هرگز با هيچ اتهامي از سوي دولت عراق برخورد نكردم كه معلوم شود صحت داشته است، . . . ما براي ديدار اشرفيها به‌صورت هفتگی به اشرف مي رويم... وقتيكه برميگرديم تا گزارش كنيم، اين هم هست كه ما همه كارمندان سازمان ملل هستيم و اغلب ما سعي مي كنيم شغلمان را نگه داريم، آنها آنجا نيستند تا از حقوق بشر دفاع كنند، ما آنجا هستيم تا از شغلمان دفاع كنيم! بنابراين، قبل از اينكه كاري انجام دهم بايد مطمئن شوم كه نماينده ويژه سازمان ملل از گزارش من راضي است. و مي دانم كه هر چيزي كه گزارش كنم در چيزي كه ما آن را ميز جلوي نماينده ويژه دبيركل مي ناميم بازنويسي خواهد شد. بنابراين، او كارمندان خودش را دارد كه هرگز از آن دفتر بيرون نمي روند، كارمندانش از وضعيت در صحنه با خبر نيستند، كارمندان او هرگز هيچ كدام از اشرفيها را نديده اند، و با اينحال گزارش آنها بر گزارش من كه در صحنه بودم مرجح است. در نتيجه هرچيزي كه گزارش كنم هرگز به نيويورك نمي رسد، دفتر نماينده ويژه دبيركل، تمام چيزها را تغيير داده و به شيوه‌يي نوشته و ارائه مي شود كه بايد بشود، زيرا ما آنجاييم تا گزارش كنيم و همه را خوشحال و راضي نگه داريم. وقتيكه مالكي خوشحال است، دبيركل سازمان ملل خوشحال است».
3.      نايب رئيس پارلمان اروپا، دكتر آلخو ويدال كوادراس، در روز 12ژوئن2012، در نامه‌يي به دبيركل در مورد گزارش بازديد آقاي كوبلر از ليبرتي نوشت: «گزارش آقاي كوبلر سراپا مغرضانه است و شكي نمي گذارد كه تا آنجايي كه به اشرف برمي‌گردد ايشان يك طرح خاص سياسي را دنبال مي‌كند كه به هيچوجه در خدمت حقوق ساكنان نيست. من در روز 28مه در نامه‌ام به كميسر عالي آنتونيو گوترس نوشتم: ”آقاي كوبلر هم متأسفانه به‌جاي اينكه در صدد بهبود شرايط ليبرتي باشد به‌نظر مي‌رسد كه دستور كارش قبل از هر چيز بستن اشرف به هر قيمت و تلنبار كردن ساكنان در زندان ليبرتي است. اين چيزي است كه خشم و ناراحتي همه ما را برانگيخته است“.
حالا بعد از اين گزارش احساس مي كنم كه باز هم نسبت به اهداف و برنامه هاي آقاي كوبلر خوشبين بودم. بازديد 27مه بلافاصله پس از بازگشت آقاي كوبلر از سفر تهران به بغداد صورت گرفته است.
در يك كلام سطور نوشته و نا نوشته اين گزارش اين را القا مي‌كند كه دولت عراق با تفاهم و بردباري با ساكنان برخورد مي‌كند، حداقلهاي ضروري را تأمين مي‌كند، اما ساكنان زياده‌خواه هستند، خواستهاي غيرمنطقي دارند و از گفتگو با مقامات عراقي سرباز مي‌زنند و بحران‌سازي مي كنند و براي كساني كه مي‌خواهند كمپ را ترك كنند مشكل توليد مي‌كنند. اين جز جعل و تحريف چيز ديگري نيست. اين اولين بار است كه من در مورد يك مقام سازمان ملل يا يك مقام كشورهاي دموكراتيك اين كلمات را به كار مي برم كه تاكنون فقط در مورد مقامهاي نظامهاي توتاليتر به‌كار برده بودم. اگر آنچه را كه در شش ماه گذشته بر سر ساكنان اشرف رفته، مرور كنيد و اگر نقض عهدهاي آقاي كوبلر را شمارش كنيد و اگر گزارشهاي غير واقعي ايشان را از نظر بگذرانيد مرا به‌خاطر اين كلمات مؤاخذه نخواهيد كرد».
4.      در گزارش شش ماهه يونامي هيچ اثري از حدود 200نامه و گزارش روزانه ساكنان اشرف و ليبرتي و حدود 120نامه و ايميل و گزارش نماينده ساكنان در خارج از عراق كه در فاصله ژانويه تا ژوئن2012 براي آقاي كوبلر و دستگاه تحت رياست او فرستاده‌اند، به چشم نمي‌خورد و همه آنها را ناديده گرفته است. همچنانكه از موضوعات مطرح شده از سوي نمايندگان ساكنان در دهها ملاقات با آقاي كوبلر و نمايندگانش اثري به چشم نمي‌خورد. نامه ها و گزارشهاي گروههاي مختلف پارلماني و شخصيتهاي برجسته سياسي و حقوقدانان و وكلاي ساكنان همه به كناري گذاشته شده اند.

 يادداشت تفاهم
5.      گزارش دوره‌يي يونامي تلاش مي‌كند امضاي يادداشت تفاهم بين آقاي كوبلر و مشاور امنيت ملي دولت عراق را يك دستاورد بزرگ نماينده ويژه قلمداد كند در حاليكه هيچ اشاره‌يي نمي‌كند كه با اينكه نماينده ويژه چندين بار به نمايندگان ساكنان در بروكسل، پاريس و اشرف قول داده بود كه يادداشت تفاهم را بدون توافق ساكنان امضا نخواهد كرد، آن را بدون توافق و حتي بدون اطلاع ساكنان امضا كرد. چيزي كه حداقل خواستهاي ساكنان را در بر نمي‌گرفت.
6.      گزارش دوره يي اين را نيز به فراموشي سپرده است كه همين يادداشت تفاهم از سوي دولت عراق به طور مستمر نقض شده و يونامي و شخص نماينده ويژه در مقابل آن سكوت كرده است. بر اساس يادداشت تفاهم، ليبرتي مي بايست با استانداردهاي حقوق بشري و انساندوستانه مطابقت داشته باشد، اما هرگز چنين چيزي نيست و حتي اطلاعيه 31ژانويه خود آقاي كوبلر در مورد آمادگي ليبرتي براي پذيرش ساكنان تنها بر برآورده شدن استانداردهاي انساندوستانه تأكيد مي‌كند و استانداردهاي حقوق بشري را به كلي به فراموشي مي سپارد. بگذريم كه بعداً معلوم شد ادعاي او در مورد برآورده شدن استانداردهاي انساندوستانه نيز به‌طورمطلق غير واقعي بوده است.
7.      گزارش بر اين واقعيت سرپوش مي‌گذارد كه نماينده ويژه، ساكنان را به صراحت بين حمله مجدد نيروهاي عراقي و كشتار آنها از يكسو و ترك خانه 26‌ساله شان و رفتن به زندان «ليبرتي» مخير كرده ا ست. اين به هيچوجه يك جابه‌جايي داوطلبانه نيست، اين يك «بي خانمانسازي اجباري» است (FORCED EVICTION) ست. سطح زندگي ساكنان در اشرف به مراتب بالاتر از ليبرتي بوده است. مساحت اشرف 70بار بزرگتر از «ليبرتي» است. در ابتدا يونامي به ساكنان اطلاع داد كه ليبرتي 40كيلومتر مربع است و همه آن در اختيار ساكنان خواهد بود. مدتي بعد آقاي كوبلر در پاريس به نمايندگان ساكنان گفت مساحت آن 5/2كيلومتر مربع است. اما بعداً معلوم شد كه قسمتي از ليبرتي كه در اختيار ساكنان قرار گرفته است تنها نيم كيلومتر مربع است.

زندان «ليبرتي»
8.      گزارش به‌نحو شگفت انگيزي سه بيانيه كميسارياي عالي پناهندگان در اول فوريه، اول مارس و 28مارس2012 درباره اشرف و ليبرتي را، كه بر ضرورت آزادي رفت و آمد در كمپ ليبرتي تأكيد مي كند، مسكوت گذاشته است و هيچ اشاره‌يي به ممنوعيت رفت و آمد از ليبرتي نمي‌كند.
9.      نظريه گروه كار بازداشتهاي خودسرانه كه در مه2012 (يعني در دوره مورد بررسي گزارش يونامي) منتشر شده، تصريح مي‌كند شرايط ليبرتي مانند يك زندان است و نقض ماده9 منشور جهاني حقوق بشر و ماده9 و 10پيمان بين‌المللي حقوق مدني و سياسي، است. اشاره نكردن به بيانيه هاي كميسارياي عالي پناهندگان ملل متحد و كنار گذاشتن ارزيابي معتبرترين مرجع بين‌المللي درباره امر بازداشتها و بازداشتگاهها و ترتيب اثر ندادن به رهنمودهاي آن به‌خوبي نشان مي‌دهد كه گزارش يونامي تا چه اندازه بي اعتبار، مجعول و گمراه كننده است.
10.  حقيقت از اين هم تلختر و نگران كننده تر است. آقاي كوبلر نه تنها طبق وظيفه اش به مثابه يك مقام ملل متحد در صدد اجراي رهنمودهاي اين ارگان ملل متحد بر نيامد بلكه تمام تلاش خود را مستقيم و غيرمستقيم به عمل آورد تا گروه كار بازداشتهاي خودسرانه را به عقب نشيني از نظريه حرفه يي خودش وادار كند، اما اين گروه بار ديگر در نظريه دوم خود كه در 23نوامبر منتشر شد، نه تنها بر نظريه اوليه خود تأكيد كرد، بلكه نتيجه گيري كرد كه اشرف نيز شرايط زندان را دارد و مكانيزمهاي حقوق بشري بايد به اتهامهايي كه متوجه دولت عراق است رسيدگي كند.
11.  گزارش از دسترسي نداشتن ساكنان به وكيل، عدم اجازه ورود خانواده ها، فعالان حقوق بشر، نمايندگان پارلمانها، خبرنگاران و هر بازديدكننده خارجي به ليبرتي و اشرف هيچ سخني به ميان نمي آورد و هيچ اشاره يي نمي‌كند كه مديريت دولتي ليبرتي، دژخيمي به‌نام صادق محمد كاظم است كه در هر دو حمله جنايتكارانه 2009 و 2011 در اشرف مسئول شليك به سوي ساكنان و قتل عام آنان بوده است و به اتهام جنايت عليه جامعه بين المللي به دادگاه اسپانيا فراخوانده شده است و در ژوئن2012 نيز در پاريس به خاطر دست داشتن در شكنجه ساكنان اشرف براي مدتي بازداشت شد. او همه دستورات سركوبگرانه را از نخست وزيري عراق دريافت مي‌كند و به مأموران استخبارات اين كشور منتقل مي‌كند. دستوراتي از قبيل اذيت و آزار بيماران و اعمال فشار بر آنها به هنگام رفت و آمد به بغداد و همچنين جلوگيري از ورود اجناس به كمپ.
12.  در يك كمپ فوق العاده كوچك يك ايستگاه مركزي پليس و دست كم پنج مركز ديگر پليس و گشتهاي مستمر وجود دارد. بعد از گفتگوهاي طولاني و مكرر با نماينده ويژه وي طي يك نامه رسمي به تاريخ 16مارس2012 اعلام كرد كه از اين پس حضور پليس محدوديتهايي خواهد داشت. اما اكثر مواد اين نامه هم مانند بقيه نامه ها و وعده هاي آقاي كوبلر هرگز محقق نشد.
13.  شوراي ملي مقاومت ايران در 2 اسفند سندي را فاش كرد كه نخستوزيري عراق پس از انتقال شماري از ساكنان اشرف, به رژيم آخوندي اطمينان داد «مجاهدين در ليبرتي تحت كنترل مستقيم نيروهاي عراقي خواهند بود» و اين شرايط «اين سازمان را فلج مي‌كند و. . . در ليبرتي حكم مردگان را پيدا مي‌كنند». روز 21 فوريه2012 دبيرخانه شوراي ملي مقاومت اعلام كرد نيروي تروريستي قدس و وزارت اطلاعات ملايان با كمك دولت عراق, براي شنود مكالمات ساكنان، روي دكلهاي 15متري در مجاورت كمپ ليبرتي دستگاههاي استراق سمع پيشرفته نصب كرده اند. براساس اين گزارشها دستگاههاي استراق سمع طوري نصب شده‌اند كه بنگالهاي محل استقرار ساكنان را مورد پوشش قرار دهد. علاوه بر اين در نقاط مختلف كمپ دوربينهاي قوي جاسوسي كار گذاشته شده است تا همه رفت و آمدهاي داخل كمپ را كنترل كنند. خروجي دستگاههاي استراق سمع و دوربينهاي جاسوسي در اختيار رژيم ايران قرار مي‌گيرد، چيزي كه خطرات جدي امنيتي براي ساكنان و خانواده‌هاي آنها به‌همراه دارد.

دخالت دادن فاشيسم ديني در سرنوشت مخالفان توسط كوبلر
14.  گزارش از مهمترين موضوعي كه در طول يكسال گذشته ساكنان به طور مستمر نسبت به آن اعتراض داشته اند، هيچ سخني به ميان نمي آورد. ساكنان، نمايندگان و وكلاي آنها، گروههاي پارلماني و بسياري از شخصيتهاي برجسته بين‌المللي بارها از آقاي كوبلر خواسته اند كه رژيم ايران را در سرنوشت آنها دخالت ندهد. گفتگوهاي متعدد آقاي كوبلر با پاسدار تروريست دانايي فر، از سركردگان نيروي تروريستي قدس و سفير رژيم آخوندي در عراق درباره ساكنان اشرف، بارها مورد اعتراض قرار گرفته است اما هيچ ترتيب اثري به آن داده نشده است.
15.  آقاي بومدرا در كنگره آمريكا در شهادت تحت سوگند اعلام كرد: «بله آقاي رئيس, من در برابر شما تأكيد مي‌كنم كه يونامي به هيچ وجه به طور مستقل عمل نمي‌كند. به‌ويژه در هر موضوعي كه به اشرف ربط داشته باشد در دفتر نخست وزير [عراق] تصميم گيري مي‌شود و برخي اوقات هم در سفارت ايران در بغداد». وي همچنين گفت حداقل او در پنج ملاقات كوبلر با دانايي فر شركت داشته و موضوع اصلي اين صحبت اشرف بوده است.
16.  مشاور امنيتي مالكي، فالح فياض العامري، پس از بازگشت از تهران و ديدار با مقامهاي امنيتي رژيم آخوندي از جمله پاسدار سليماني، سركرده نيروي تروريستي قدس، در 24آوريل در تلويزيون حكومتي عراق گفت: طبيعي است كه پرونده سازمان «تروريستي» مجاهدين «با طرف ايراني مورد بحث قرار بگيرد». مشاور امنيتي افزود: «آقاي مارتين كوبلر، نماينده دبيركل سازمان ملل متحد در عراق، مباحثات مفصلي با طرف عراقي و طرف ايراني داشته است، چه از طريق سفارت ايران يا از كانالهاي ارتباطي ديگر با طرف ايراني مباحثاتي داشته است تا الزامهاي اجراي تفاهمي را فراهم كند كه بين او و عراق براي بستن قرارگاه اشرف و پايان دادن به حضور سازمان در خاك عراق طي سال جاري مورد تفاهم قرار گرفته است. آنچه مورد بحث قرار گرفت شامل مكانيزمها و نقش ايران در انجام آنچه بايد در حل اين مشكل انجام دهد بود».
17.  آقاي كوبلر بعد از تخليه اجباري دو سوم ساكنان اشرف و انتقال گروه پنجم به ليبرتي در 4 مه، پس از اينكه مدتها در انتظار دريافت ويزاي ايران بود، بالاخره جايزه اش را از ملايان دريافت كرد و بلافاصله در 6مه به تهران رفت. در 9 مه كميته بين المللي در جستجوي عدالت (ISJ) كه 4000 پارلمانتر را در دو سوي آتلانتيك نمايندگي مي كند طي اطلاعيه يي اعلام كرد: «سفر آقاي كوبلر به تهران آنهم درست روز بعد از انتقال گروه پنجم، بيش از پيش، رشته اي از سئوالات و نگرانيهاي مشروع را در همه آزاديخواهان بر انگيخته است. بخصوص كه آقاي كوبلر در سفر خود به اروپا در ماه فوريه به طرف حسابهاي اروپايي گفته بود، سفير ايران در عراق، شرط سفر او به ايران را انتقال مجاهدين از اشرف قيد كرده است». كميته بين المللي در جستجوي عدالت مي افزايد: «اين كميته اظهارات نماينده دبيركل در مورد نقش سازنده رژيم ايران در عراق را محكوم مي كند و از مذاكره با فاشيسم ديني ايران بر سر اشرف و ليبرتي بر حذر مي‌دارد».
18.  دخالت دادن آشكار رژيم ايران در سرنوشت ساكنان اشرف و ليبرتي تا امروز ادامه دارد. هشدارهاي مقاومت ايران، ساكنان اشرف و نمايندگانشان و مدافعان حقوق بشر در سطح بين المللي متأسفانه اثري نكرده است. در روز 7 اكتبر 2012 سفير ايران در عراق، از فرماندهان شناخته شده نيروي سركوبگر قدس، به تلويزيون حكومتي درباره اشرف و ليبرتي گفت: «من امروز جلسه‌يي را با آقاي کوبلر، نماينده سازمان ملل، که مسئول اين پرونده در بغداد است، داشتم بحثهاي مفصلي توي اين زمينه داشتيم و توقعات ما در اين جلسه مطرح شد، مشکل اصلي در اين‌جاست که اکثر کشورهاي دنيا با شناختي که از اينها دارند و شناخت تروريستي و اعمال جنايتکارانه که از اينها دارند پذيراي اينها نيستند، اما تعدادي از کشورها در حال حاضر، گروهي از اينها را اعلام کردند که مي‌پذيريم که در مسير تکميل پرونده‌هاي اينها هست براي انتقال اينها به بعضي از کشورهاي اروپايي».
19.  كميته در جستجوي عدالت در پارلمان اروپا ISJ در همين رابطه در تاريخ 19 اكتبر به دبيركل ملل متحد نوشت:
«گفتگو با رژيم ايران در مورد مخالفانش كه افراد حفاظت شده تحت كنوانسيون چهارم ژنو و به تصريح كميسارياي عالي پناهندگان ملل متحد، پناهجو و ”افراد مورد نگراني“ هستند، يك اقدام مجرمانه است و ساكنان اشرف و نمايندگانشان و سازمانهاي مدافع حقوق بشر و گروههاي پارلماني و حقوقدانان پيش از اين بارها نگراني خود را در نامه هاي متعدد با شما و نماينده ويژه دبيركل و ديگر مقامهاي ملل متحد در ميان گذاشتند. آقاي كوبلر يا به اين اعتراضات جواب نداده يا در نوشته‌ها و صحبتهاي خصوصي به اين اكتفا كرده كه طرف ايراني در مورد اشرف صحبت كرده و آقاي كوبلر هيچ ”مذاكره“يي در اين باره نداشته است. آيا مقصود اينست كه ”گفتگو“ و ”تبادل اطلاعات“ بوده اما ”مذاكره“ نبوده است؟ آيا يك بازي با كلمات در كار است؟ اگر اين طور نيست چرا آقاي كوبلر به‌نحو عجيبي از تكذيب علني سخنان سفير رژيم كه بارها تكرار شده است، خوداري مي‌كند؟»
ارتباطات نماينده ويژه دبيركل با نمايندگان رژيم ايران درباره مخالفان ايراني نتايج حفاظتي و امنيتي وخيمي دارد و راه را براي قتل عام سوم ساكنان هموار مي‌كند كه بدون ترديد براي نماينده ويژه دبيركل و ملل متحد الزام قضايي خواهد داشت. . .
لذا ما خواستار رسيدگي فوري به اين موضوع و اقدام فوري شما براي پايان دادن به اين دخالتها هستيم. همچنين از شما مي‌خواهيم يك نماينده شخصي براي بررسي وضعيت در اشرف و ليبرتي و تهيه يك گزارش بيطرفانه تعيين كنيد».
گزارش هيچ اشاره‌يي به صدها نامه و تماسهايي كه نماينده ويژه در اين رابطه دريافت كرده است، نمي‌كند.

به فراموشي سپردن تحقيقات در مورد قتل عام
20.  گزارش در مورد يك وظيفه مبرم يونامي و نماينده ويژه هيچ سخني به ميان نمي آورد و تلاش دارد آن را از حافظه همگان بزدايد. پس از قتل عام 8 آوريل 2011، كميسر عالي حقوق بشر ملل متحد اعلام كرد: ”بايستي يك تحقيق كامل، مستقل و شفاف صورت بگيرد و هر كسي كه مسئول استفاده قهر بيش از حد شناخته شد بايستي محاكمه شود“.
آقاي اد ملكرت، نماينده پيشين دبيركل در عراق نيز بر ضرورت اين تحقيقات تأكيد كرد. اما او مدت كوتاهي پس از اين قتل عام (اوت 2011) به‌خاطر آن كه حاضر نشد، دستورالعمل مالكي را براي بازشماري در انتخابات بپذيرد، براي هميشه عراق را ترك كرد. مسئؤليت اين تحقيقات در سازمان ملل بر عهده كيست؟ چه كسي بايد اين موضوع را تحقيق مي‌كرد؟ چه كسي بايد در اين رابطه گزارش مي‌داد؟ چه كسي بايد دولت عراق را وادار به تحقيقات مي‌كرد؟ چرا در گزارش شش ماه اول سال2012 هيچ اشاره يي به اين موضوع نيست. يونامي و مارتين كوبلر براي انجام اين تحقيقات چه كرده اند؟
آقاي كوبلر اين اصل بديهي را به‌خوبي مي‌داند كه براي جلوگيري از تكرار يك جنايت، تحقيق پيرامون آن جنايت و مجازات عاملان آن يك عنصر كليدي است. به فراموشي سپردن تحقيقات، آب ريختن به آسياب دولت عراق و رژيم ايران براي ارتكاب جنايت بعدي است.
21.  بي توجهي به تحقيقات در مورد قتل عام در حالي است كه هنوز مجروحان هر دو قتل عام 2009 و 2011 از آثار جراحتهاي خود رنج مي‌برند و ضايعات جسمي بسياري از آنها افزايش يافته است. آقاي حمدالله رحماني، از مجروحان قتل‌عام 2009 در روز 23 ژوئن 2012 پس از تحمل سه سال درد و رنج و محاصره در اشرف، در هنگام عمل در بغداد درگذشت. . آقاي محمد علي طاطايي، يكي ديگر از مجروحان و گروگانهاي قتل عام 2009، روز 26ژوئن2012 به‌دنبال يك عمل جراحي در بيمارستان بعقوبه مركز استان ديالي در عراق، درگذشت. طاطايي يكي از 36گروگاني بود كه در دخمة نزديك به مقر گردان عراقي تحت فرماندهي صادق محمد كاظم شكنجه شدند. آنها پس از 72روز اعتصاب غذا كه هفت روز آن اعتصاب خشك بود، در حاليكه تنها چند ساعت با مرگ فاصله داشتند آزاد شدند.

بازاسكان و محل موقت ترانزيت
22.  مارتين كوبلر با اين بهانه دروغ كه ساكنان ليبرتي را به سرعت به كشورهاي ثالث منتقل خواهد كرد از يكسو به در خواست رذيلانه دولت عراق مبني بر اينكه كمپ ليبرتي را ”محل موقت ترانزيت“ بنامد تن داد. و از سوي ديگر با يك شتاب بيرحمانه ساكنان را در ليبرتي تلنبار كرد. دولت عراق و كوبلر با نامگذاري ليبرتي به «محل موقت ترانزيت» عملا اقدامهاي سركوبگرانه و زندان‌سازي و پايمال كردن حقوق ساكنان را توجيه مي كنند. TTL يا محل موقت ترانزيت جايي است كه پناهندگان يا پناهجويان چند روز يا چند هفته و در موارد معدود چند ماه در آن اقامت مي كنند. در حاليكه همه شواهد حاكي از آن است كه اقامت ساكنان در ليبرتي سالها به طول خواهد انجاميد. گزارش دوره يي يونامي و آقاي كوبلر در يك رويكرد غيرصادقانه از ارائه بيلان بازاسكان خودداري مي كنند.
23.  تا پايان ژوئن 2012 حتي يك نفر توسط كميسارياي عالي پناهندگان ملل متحد به خارج از عراق منتقل نشده بود و تا امروز يعني پايان سال 2012 تعداد افراد اعزام شده توسط كميسارياي عالي پناهندگان تنها به پنج تن بالغ مي شوند و بيانيه كميساريا در روز 14دسامبر2012 تصريح مي كند: «تاكنون تعداد كمي از ساكنان عراق را ترك كرده اند». در اين مدت 42تن ديگر به خاطر آن كه سيتيزن كشورهاي غربي بوده اند يا در اثر تلاشهاي مقاومت ايران و گروهاي پارلماني مدافع حقوق ساكنان اشرف توانسته اند عراق را ترك كنند.
همه وعده هاي كوبلر در مورد انتقال ساكنان به كشورهاي مختلف تاكنون پوچ از آب در آمده است. اما همچنان او از نامگذاري ليبرتي به‌عنوان كمپ پناهندگي خودداري مي‌كند و بر عنوان غيرقانوني محل موقت ترانزيت پافشاري مي‌كند.

انتقال به كشور ثالث
24- گزارش تصريح مي‌كند: «اولين انتقال از ساكنان به همراه مايملك شخصي آنها در 18فوريه صورت گرفت. طي مدت گزارش, چهار انتقال ديگر ساكنان زير نظر ناظران ملل متحد صورت گرفت». اما اشاره يي نمي‌كند كه در جريان انتقال گروه سوم، مهندس برديا امير مستوفيان به دليل فشارهاي ناشي از بازرسي و آزار و اذيت نيروهاي عراقي در جريان بازرسي، در روز اول سال نوي ايراني 20مارس 2012 بلافاصله پس از ورود به ليبرتي دچار ايست قلبي شد و فوت كرد. بر اساس نظر پزشكان عراقي علت سكته، خستگي مفرط بوده است. در اثر اصرارهاي آقاي كوبلر گروه سوم مجبور شد شب سال نوي ايراني به‌طور عجولانه اشرف را ترك كند. اصرارهاي ساكنان براي به تعويق انداختن چند روزه حركت اين گروه در آقاي كوبلر مؤثر واقع نشد. دولت عراق حدود 280روز است از دفن جسد برديا جلوگيري مي‌كند، ولي گزارش به آن اشاره نمي‌كند.
25- در 8 آوريل 2012، در جريان بازرسي متعلقات گروه پنجم، نيروهاي سركوبگر عراقي به نام سوآت، با سنگ و چوب و چماق و ميله آهني و باتون الكتريكي به شماري از ساكنان حمله كرده و آنها را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند. 29تن از ساكنان از جمله شماري از زنان مجروح شدند. آنها شيشه‌هاي شماري از خودروهاي ساكنان را با سنگ و قنداق سلاح خرد كرده و لاستيكهاي آنها را با چاقو پاره كردند. راننده يكي از آنها را با ضرب و شتم از خودرو بيرون كشيدند. مزدوران او را در حاليكه پيشانيش شكاف برداشته بود، با خود بردند كه بعداً توسط يكي ديگر از افسران عراقي آزاد شد. تيمهاي ناظران يونامي از جزييات اين حمله به‌خوبي مطلعند و با مجروحان اين حمله خشونت بار مصاحبه كردند.

جلوگيري از انتقال و فروش اموال و تلاش براي سرقت سيستماتيك
26- آقاي كوبلر به‌‌خوبي مي‌داند كه اين يك دروغ بزرگ است كه افراد چه در اين گروه و چه در گروههاي بعدي دارايي هاي فردي خود را به ليبرتي منتقل كرده اند. ساكنان تنها توانسته اند پنج درصد اموال منقول خودشان را به ليبرتي منتقل كنند و دولت عراق از انتقال 95درصد اموالشان جلوگيري كرده است.
27- از 1200 خودروي مسافري، ساكنان تنها اجازه يافتند 30خودرو را منتقل كنند. اين در حاليست كه آقاي كوبلر در دسامبر2011 و ژانويه2012 از نمايندگان ساكنان مصرانه خواست كه قبول كنند در گروه اول ساكنان 10خودروي مسافري با خود ببرند، تا در گروههاي بعدي تعداد بيشتري با خود منتقل كنند. اما به عكس از گروه چهارم دولت عراق اجازه ندادند هيچ خودرويي منتقل شود.
28- همچنين از ابتدا قرار بود در هر ستون تعدادي خودروي خدماتي (شامل تانكرهاي آب، سوخت و فاضلاب) به ليبرتي منتقل شود، اما در جريان حركت ستون پنجم از اشرف به ليبرتي در 4 مه2012 دولت عراق از ميانه راه شش خودروي خدماتي را در برابر چشم ناظران ملل متحد به شيوه راهزنانه به اشرف برگرداند و از آن پس اجازه انتقال خودروهاي خدماتي به ليبرتي را نداد.
29- گزارش اشاره نمي‌كند كه ساكنان از انتقال بخش زيادي از يخچالها، 90درصد كولرها، بيشتر ژنراتورها، عمده كامپيوترها، بسياري از وسايل ارتباطي، تمام تجهيزات پزشكي از جمله سيتي اسكن كه با سلامتي همه ساكنان مرتبط است، و صدها قلم ديگر از وسايل مورد نيازشان محروم شده اند. اينها همه داراييهاي فردي است كه ساكنان با هزينه خود خريداري كرده اند.
30- دو كانيتنر متعلقات گروههاي چهارم و پنجم (نيمه آوريل و 4مه) از سوي نيروهاي عراقي بدون هيچ دليلي ضبط شده است و به‌رغم مراجعات و نامه‌هاي ساكنان و نمايندگانشان و قولهاي مكرر نماينده ويژه و مسئولان يونامي، اين دو كانتينر كه محتويات آنها همه قانوني و غيرنظامي است و ارزش آن حدود 120هزار دلار مي‌شود، همچنان در توقيف نيروهاي عراقي است.
31- ساكنان نه تنها از انتقال اموالشان محروم شده اند بلكه اجازه فروش آنها را هم ندارند. از همان ابتدا بسياري از بازرگانان عراقي مي‌خواستند به اشرف بروند و اموال را خريداري كنند. نيروهاي عراقي از ورود آنها جلوگيري كردند و برخي را مورد ضرب و شتم قرار دادند و دستگير كردند. بارها نمايندگان ساكنان از جمله در دوره مورد بحث گزارش ليست تجاري كه مايلند اموال ساكنان را خريداري كنند، به نماينده ويژه دادند، اما هيچ ترتيب اثري داده نشد.
32- معلوم نيست چرا گزارش به تلاش سيستماتيك دولت عراق براي به سرقت بردن اموال ساكنان سكوت مي‌كند. آقاي كوبلر در تاريخ 11اكتبر نوشت: دولت عراق تنها اجازه فروش اموال منقول (و نه اموال غيرمنقول يا قابل تفكيك) را كه در مالكيت ساكنان است ميدهد.
اين جمله به طور كامل نقض قانون بين المللي و حتي قانون عراق است و چيزي جز يك فرمول شيك براي سرقت اموال نيست. نمايندگان ساكنان بارها با استنادات حقوقي روشن به آفاي كوبلر و همكارانشان يادآور شده اند كه حتي طبق قانون مدني عراق كسي نمي تواند حق ساكنان اشرف را بر اموال منقول و غير منقولشان نفي كند. آيا اين مطلب كه سوژه صدها نامه و تماس تلفني با نماينده ويژه بوده است، نبايد جايي در اين گزارش داشته باشد؟

آب و برق
33- گزارش به‌نحوي تنظيم شده كه گويا دولت عراق روزانه حدود 200ليتر آب براي هر نفر به كمپ مي‌رساند و برق نيز توسط 19ژنراتور به‌طور 24ساعته تأمين مي‌شود. در حالي كه شهروندان عراقي فقط 9ساعت در روز به برق دسترسي دارند و هر عراقي به‌طور متوسط بين 70 تا 90ليتر آب در روز دريافت مي‌كند. گزارش در صدد است تلاشها و هزينه هاي طاقت فرساي ساكنان را كه با كارشكني‌هاي گسترده دولت عراق مواجه بوده است، دستمايه سفيد سازي چهره دولت عراق و نماينده ويژه كند.
34- دولت عراق تاكنون نه يك ثانيه برق و نه يك قطره آب به ساكنان داده است. ساكنان با صرف هزينه هاي سرسام آور آب و برق خود را تأمين كرده اند. از فوريه 2012 كه اولين گروه ساكنان به ليبرتي رفته اند تاكنون بيش از 6ميليون دلار هزينه آب و برق كرده اند. همه قولهاي شفاهي و مكتوب اقاي كوبلر براي وصل آب و برق ليبرتي به شبكه آب و برق سراسري (از جمله نامه هاي 24 آوريل و 28 مه 2012) پوچ و دروغ از آب در آمد.
35- در دوره مورد بحث گزارش، بيش از 80تن از ساكنان به‌طور شبانه روزي در گرماي طاقتفرساي عراق با تعداد بسيار محدودي از تانكرهاي خود كه دولت عراق اجازه داده بود از اشرف با خود ببرند آب را از فاصله 12كيلومتري بعد از ساعتها معطلي به ليبرتي منتقل مي‌كردند.
36- در مورد برق نيز ساكنان تاكنون بيش از سه و نيم ميليون دلار براي خريد سوخت پرداخته اند تا ژنراتورهاي فرسوده ليبرتي را كه دو برابر مصرف و 40درصد بازدهي دارند، روشن نگاه داشته و برق ليبرتي را تأمين كنند.
37- شركت كامنز، سازنده ژنراتورهاي موجود در ليبرتي، پس از بازديد و بازرسي ژنراتورها در 30مه 2012، يعني دوره مورد بحث گزارش يونامي، در 28ژوييه 2012 نتايج بازرسي خود را درباره 14ژنراتور 7بخش ليبرتي اعلام كرد و نوشت: «ما از 14ژنراتور بازديد كرديم، موتور 5عدد از آنها مشكل گم شدن قطعه داشت و برخي از قسمتها كار نمي‌كردند و قابل استفاده نيست. موتور 7ژنراتور ديگر بايد تعميرات كامل بشوند زير بازدهي آنها بسيار پايين است. قدرت اغلب آنها زير 50درصد است و درصد مصرف روغن و سوخت آنها بسيار بالاست. دو عدد از ژنراتورها به خاطر رادياتورشان فقط در برخي از ساعات روز يا شب قابل استفاده هستند».
38- گزارش هيچ اشاره‌يي نمي‌كند كه دولت عراق حتي اجازه خريد سوخت را از داخل عراق به ساكنان نميدهد و آنها مجبورند سوخت را به چند برابر قيمت از خارج از عراق خريداري كنند و مانع انتقال 6ژنراتور يك و نيم مگاواتي متعلق به ساكنان مي‌شود. اين 6ژنراتور كه همه اسناد مالكيت آنها موجود است و نسخه آن بارها به آقاي كوبلر و يونامي داده شده است، مي‌توانند برق بسيار بيشتر و مطمئن تري را براي ليبرتي تأمين كنند و هزينه سوخت آن نيز چند برابر كمتر است. اما دولت عراق آشكارا در صدد سرقت اين ژنراتورها، همچون بقيه اموال ساكنان است.

وضعيت پزشكي
39- گزارش در حالي از وضعيت پزشكي ساكنان ابراز ماكزيمم رضايت را مي‌كند كه محاصره پزشكي در اين دوران هم بر اشرف و هم بر ليبرتي ادامه داشته و محدوديتهاي بسيار زيادي بر آنها تحميل شده است. از ابتداي سال2009 كه آمريكا حفاظت ساكنان اشرف را به نيروهاي عراقي محول كرد، اين نيروها بيمارستان اشرف را، كه ساختمان و همه تجهيزاتش با هزينه ساكنان تهيه شده بود، در اختيار خود گرفتند و آن را به طور عملي به يك مركز شكنجه فيزيكي و رواني براي بيماران تبديل كردند. آنها در عين حال ساكنان را از دسترسي آزادانه به خدمات پزشكي در عراق محروم كردند.
40- وضع در ليبرتي باز هم بدتر شد. در اشرف ساكنان با استفاده از پاره يي از تجهيزات پزشكي كه در كلينيك داخلي خودشان داشتند و با تلاشهاي پزشكان اشرف، حداقل رسيدگيها را به بيماران به عمل مي آوردند. اما به هنگام انتقال به ليبرتي، دولت عراق اجازه انتقال تجهيزات پزشكي را به ساكنان نداد. اين در حاليست كه در نامه 15فوريه آقاي كوبلر به ساكنان تصريح شده بود كه: «ساكنان تجهيزات پزشكي خود را به ليبرتي منتقل مي كنند». اما اين نامه هم مثل بقيه نامه ها و قولهاي او انجام نشده باقي ماند.
41- ساكنان و نمايندگانشان بارها از آقاي كوبلر و مقامات يونامي خواستند ترتيبات انتقال يك دستگاه سيتي اسكن از اشرف به ليبرتي را بدهد كه به‌شدت مورد نياز بيماران و مجروحان است. به‌خصوص كه بسياري از 1130تن از ساكنان كه در حملات جنايتكارانه نيروهاي عراقي مجروح شده اند، همچنان از آثار جراحتها به‌شدت رنج مي برند. ساكنان حتي گفتند وقتي افراد از ليبرتي به كشور ثالث منتقل شدند، اين دستگاه را به وزارت بهداري عراق هديه خواهند كرد. اما با اين درخواست مشروع و منطقي و انساني نيز مخالفت شد.
42- در 18 اسفند 1390 (8 مارس2012) نورمحمد بيرانوند، كه به بيماري هپاتيت مبتلا بود، به‌خاطر عدم دسترسي به امكانات پزشكي در شهر اشرف درگذشت. بدون شك اگر ساكنان دسترسي آزادانه به خدمات پزشكي مورد نياز و مناسب خود از جمله دسترسي به بيمارستان و پزشكان متخصص در اربيل يا امكان همراهي پزشكان اشرف با دو پرستار شبانه روزي را مي‌داشتند بسياري از ضايعات از جمله درگذشت محمد علي طاطايي و حمدالله رحماني قابل پيشگيري بود. سازمان مجاهدين خلق ايران از نوامبر 2009 از يونامي درخواست كرده بود يك ليست از مجروحان و بيماران شديد از جمله محمد علي طاطايي را براي معالجه به اروپا منتقل كند كه هيچ اقدامي نكرد.
43- مأموران استخبارات عراق همواره بيماراني را كه به بيمارستانهاي بغداد منتقل مي‌شوند، همراهي مي‌كنند و علاوه بر اذيت و آزار بيماران در موضوعات پزشكي نيز مداخله مي‌كنند. اين مأموران سركوبگر كه تحت كنترل نخست وزيري عراق هستند، معمولاً باعث تأخير انتقال بيماران مي‌شوند به‌نحوي كه در بسياري از مواقع بيماران قرارهاي پزشكي شان را از دست مي‌دهند، در بسياري مواقع از خريد دارو توسط بيماران جلوگيري مي‌كنند و به هنگام ويزيت بيمار توسط پزشك، حتي بيماران زن وارد اتاق پزشك مي‌شوند. جزييات اين وضعيت به‌طور روزانه براي آقاي كوبلر ارسال شده است. اما مصلحت ايجاب نكرده است كه در گزارش يونامي كمترين اشاره يي به آنها بشود.
44- در روز 23دسامبر2012، درست دو روز بعد از انتشار گزارش دوره يي يونامي، بهروز رحيميان يكي ديگر از ساكنان ليبرتي، يك ماه پس از جلوگيري استخبارات عراق از بستري شدن او در بيمارستان، دچار ايست قلبي شد و به شهادت رسيد. بهروز در 25نوامبر دچار درد شديدي در قفسه سينه شد و به اورژانس بيمارستاني در بغداد منتقل گرديد. پزشكان بيمارستان مي‌خواستند وي را در بخش مراقبتهاي ويژه (سي سي يو) بستري كنند. اما مأموران استخبارات از بستري شدن وي جلوگيري كردند و با فشار به پزشكان از آنها خواستند از بستري كردن بهروز خودداري كنند. بهروز كه از مدتها قبل از بيماري قلبي رنج مي‌برد و تحت مداوا و كنترل پزشك قرار داشت، به خاطر محاصره ضد‌انساني پزشكي كه از چهار سال پيش شروع شد، با مشكلات بيشتري مواجه بود، اما با توجه به امكانات كلينيك خود ساكنان در اشرف و با تلاش پزشكان مجاهدين، بهروز و بسياري ديگر از بيماران مي توانستند حداقل رسيدگيهاي پزشكي را دريافت كنند. اما پس از انتقال به ليبرتي و جلوگيري دولت عراق از انتقال تجهيزات پزشكي ساكنان، وضعيت براي بهروز و ديگر بيماران خطرناكتر شد. مترجم بيمار، از محل بيمارستان وضعيت وخيم بهروز و ممانعت از بستري شدن او را به رئيس تيم ناظران يونامي در ليبرتي از طريق تلفن اطلاع داد، اما متأسفانه ترتيب اثري داده نشد و بهروز را در حاليكه از ناراحتي شديد قلب رنج مي‌برد با دادن مقداري دارو به ليبرتي برگرداندند.

امكان سازندگي، امكانات تفريحي
45- گزارش مي نويسد ليبرتي «فضاهاي بيشمار تفريحي دارد». هر كس كه به كمپ ليبرتي رفته است مي‌داند كه اين كمپ فاقد هر نوع امكان تفريحي و از جمله زمين ورزشي است. ساكنان براي ساختن يك زمين فوتبال كوچك زمين سنگلاخ را پاكسازي نموده و با حفر قسمت ديگري از زمين 25متر مكعب خاك را جابه‌جا كردند تا يك لايه خاك به قطر 10سانتيمتر ايجاد كنند.
46- ورود هر نوع ماشين آلات مهندسي و حتي ورود بيل و كلنگ براي چنين فعاليتهايي به كمپ ممنوع است. لذا تمامي كارهاي فوق با دست و ابزار دست ساز انجام مي‌شود. كاري كه توسط ماشين آلات در اشرف در عرض دو سه روز انجام مي‌شد در ليبرتي چند ماه به طول مي انجامد. اعتراضها و تلاشهاي ساكنان و مراجعات آنها به يونامي براي انتقال اين ماشين آلات از اشرف به ليبرتي به جايي نرسيده است.
47- اين گزارش در يك دروغگويي ديگر مدعي شده است: «ساكنان آزادند كه پروژه هاي نوسازي را با تصويب مديريت كمپ به‌انجام برسانند» و « آنها آزادند كه پيمانكاران بيروني را براي اجراي پروژه ها با توافق مديريت كمپ به‌داخل بياورند». اما هنوز پس از قريب يكسال ساكنان اجازه نيافته اند هيچ ساختمان يا تأسيساتي براي بيماران بسازند. حتي دولت عراق مانع ساختن يك سايه بان شده است. پس از اولين بارندگي پاييزي در ماه نوامبر امسال، آب سراسر كمپ را فرا گرفت و امكان عبور و مرور براي عموم ساكنان به‌ويژه بيماران بسيار مشكل شده بود. عدم اجازه به انتقال تانكرهاي آب و فاضلاب از اشرف به ليبرتي تخليه آب باران از سطح كمپ را مشكلتر كرده است.
48- گزارش به موارد متعدد نگاهداشتن مواد غذايي خريداري شده با هزينه ساكنان، در بيرون ليبرتي هيچ صحبتي به ميان نياورده است. اين اقدامات باعث از بين رفتن بسياري از مواد غذايي شده است.

آنچه فوقا ذكر شد تنها بخش كوچكي از حقايق غير قابل انكاري است كه نشان مي‌دهد گزارش دوره يي يونامي، تا چه اندازه جانبدارانه و با هدف سفيد سازي دولت عراق و نيروهاي سركوبگر آن و توجيه بي‌خانمان سازي اجباري ساكنان اشرف و فرستادن آنها به زندان ليبرتي تهيه شده است. گزارش همه استانداردهاي ملل متحد و همه ارزشهايي را كه ملل متحد براي دفاع از آنها بنا شده است به سخره مي‌گيرد و زمينه ساز تشديد سركوب ساكنان اشرف و ليبرتي و پايمال كردن حقوق آنانست.
مقاومت ايران بار ديگر از دبيركل ملل متحد مي‌خواهد براي ممانعت از يك كشتار ديگر به خواست رژيم ايران و توسط نيروهاي عراقي و براي جلوگيري از لگدمال شدن ارزشهاي ملل متحد به‌خاطر منافع و اغراض سياسي، يك نماينده بيطرف و ذيصلاح در ارتباط با اشرف و ليبرتي كه مورد قبول همه طرفها باشد، تعيين كند و اجازه ندهد ملل متحد و نماينده ويژه اش بيش از اين راه را براي سركوب اپوزيسيون فاشيسم ديني حاكم بر ايران هموار كند.

دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران








هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفا ما را با استدلال و نظرات علمی خود یاری رسانید