۱۳۹۱ دی ۸, جمعه

نقدهای بی معیار، منتقدان بی هویت




آنچه امروز میان جریانات فکری ویا مدعیان روشنفکری جامعه ی هزاره رایج گشته است، چیزی شبیه «نقد» است که جناح های سیاسی یک دیگر را شدیدا مورد تهاجم قرار می دهند، درحالی که نه اصول و مبانی نقد مورد رعایت قرار می گیرند و نه ماهیت منتقد به عنوان فرد و یا جریان فکری ـ سیاسی، مشخص است تا پژوهندگان و یا سوژه ی مورد نقد قرار گرفته بداند که این رویکرد بر اساس کدام معیارها و ارزش ها صورت گرفته اند. بنابراین، پیش از این که یک فرد و یا جریان فکری ـ سیاسی به مرحله ی تعیین یک هویت فکری ـ سیاسی برای خودش برسد و بتواند اساسات و ابعاد مختلف دیدگاهش را بر مبنای «باور»ها و «ارزش»های روشنی تبیین نماید، بدون توجه به معیارهای پذیرفته شده ی نقد، به نقد جریانات مختلف می پردازند.
به عبارت دیگر، با آن که تاکنون نه فرد و نه جریانی از میان این همه مدعیان پر ادعا و حرَاف ای بی عمل قادر گشته تا برنامه ای را برای ماهیت و نوع مبارزات خود ارائه نماید و اساسا همان «ارزش»ها و شاخصه های فکری و نیز موضع سیاسی و خاستگاه طبقاتی راهنمای شان در نقد افکار و برنامه های دیگران قرار گردند، به یاوه سرایی و توهین بی هدف و کودکانه ای متوسل می شوند که مبنای همه ی آن ها را کینه های شخصی تشکیل می دهند.
در طرف مقابل، سوژه ای که مورد نقد قرار می گیرد باید از این حق برخوردار باشد که بداند با کدام معیارها و ارزش هایی مورد نقد قرار گرفته است. در چنین وضعیتی او یا به نقد ارزش ها و باورهای منتقد می پردازد و در صورت اشتراک فکری در باورمندی به آن ارزش ها و معیارها، درصدد اثبات این امر می شود که پایبندی و التزام خود را به آن ارزش ها و باورها را نشان دهد. در حالی که اگر نقدها بر مبنای هیچ ارزش، باوری و اصول دموکراتیک صورت نمی گیرند، مدافعان از جریانات و سوژه های نقد شده نیز بدون داشتن اصول و معیاری به طرفداری از آنان می پردازند و به جای پیمایش راه اصولی در نقد و پاسخگویی به آن ها، راه ناسزاگویی و اتهام را پیش می گیرند که بیش از پیش سوژه ی محبوب خود را به لجن می کشند.
اگر بخواهم بازهم مسأله را باز کنم و توضح بیشتری بدهم، به صراحت می گویم که بدون داشتن برنامه، تمامی مدعیان مبارزات سیاسی فاقد «هویت سیاسی» می باشند که همیشه دچار سردرگمی و بی هدفی گسترده ای خواهند بود که نهایتا هرگونه مسوولیت پذیری را از زندگی سیاسی شان دور می سازد. بنابراین، نقد عناصر ومجموعه های سیاسی دیگر بدون ارائه ی برنامه های خود، حرافی بی انگیزه و مشت زدن در هوا بوده که هدفی جز ماجراجویی درپس آن نهفته نخواهد بود، بنابراین نقدها و داعیه هایی از این دست فاقد هرگونه اعتبار و مشروعیت سیاسی می باشند. چراکه وقتی هویت سیاسی در پس این نقدها قرار نداشته باشد و علاوه در ابهام خاستگاهی نقد، هرگز اصول آن را نیز مورد رعایت قرار نداده اند، بنابر همین اساس موجودیت و ماهیت جریان سیاسی منتقد شدیدا موضوع بحث جدی خواهد بود که خود اعتبار نقدهایی از این دست را از میان برخواهد داشت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفا ما را با استدلال و نظرات علمی خود یاری رسانید