دیگر ریش و پشم محقق با
اقدامات نابخرادانه و عیاشی های زبان زد همگان، همچنین دور زدن های گیج کننده ای
که در رابطه با مطالبات مردمی پیشه گرفته و به جای رسیدگی به خواسته های برحق مردم
هزاره، به طور نادرستی از کرنش و تبلیغ دیروزینش برای کرزی و پیوستنش به سیاف این
جنایت کارترین عنصر هزاره ستیز به سوی تأیید بدون چون و چرای احمدشاه مسعود قاتل
افشار و سرکوب گر هزاره ها در کابل و طرفداری بی شرمانه از جنایات شورای نظاری ها
در روز شنبه 18 سنبله ی امسال، برافراشتن بیرق خمینی پرستی و تلاش برای رونق
بخشیدن به بازار کساد ولایت قبیح در کشور ما و مشروعیت بخشیدن به اقدامات وطن
فروشانه و جاسوسی برای ایرانیان، و حالا هم همدستی اش پلیدش با خیل نسب گرایان
سهیم در قتل عام مردم افشار که اینک دور واحدی بهشتی مظنون به قتل شکیلا گرد آمده
اند، کاملا ریخته که جز تصویر شیر بی یال و دمی را عرضه نمی نماید. چراکه او با
پشت کردن به مردم به مثابه ی منبع اساسی «مشروعیت» و «قدرت» و نیز با کردار غیرمردمانه
و تکیه بر منافع شخصی (کاخ سازی و گسترش حرم سراها)، عملا خودش را از درون جامعه و
سرنوشت مردم هزاره بیرون کشیده است.
جای کوچک ترین شکی نیست که
رفتار کنونی محقق منطقا به حقانیت بخشیدنِ رویکرد دیروزین جنایت کاران انحصارطلب و
تمامیت خواه شورای نظار و زیر سوال بردن مقاومت و مبارزات دهه ی 70 مردم هزاره در
کابل به رهبری شهید مزاری که در برابر تجاوزات آنان صورت گرفت، منجر خواهد شد. این
است که رویکرد کنونی محقق به اندازه ی دست بوسی دیروز اش از سیاف، بزرگ ترین آسیب ها
را به مبارزات دموکراتیک مردم هزاره در طول تاریخ و تیره سازی سرنوشت این مردم،
همچنین در ابهام قرار دادن جایگاه هزاره ها در مبارزات دموکراتیک و برابری خواهانه
وارد خواهد نمود و بسیاری ها را در رابطه صحت راه و روش مبارزات هزاره ها به مثابه
ی «پیشتاز دموکراتی» دچار تردید می کند. چنان که اعتبار سیاسی مردم هزاره که ناشی
از استواری این مردم بر اصول دموکراتیک و تحقق نظامی مبتنی بر برابری علی رغم
رویارویی با مصائب بی پایان این راه می باشد، با پیش گرفته شدن مسیری زیگزاگی توسط
محقق که با پیمان شکنی های مستمری نسبت به متحدینش همراه بوده است، به شدت مورد
تردید بسیاری ها قرار گرفته است. با این حال متأسفم که عده ای کم درک، ساده لوحانه
و به طور عاطفی تحت تأثیر این فرد شعبده باز قرار گرفته و تلاش بیهوده دارند تا این
عنصر طردشدنی را به زور عصبیت و تهدید و توهین کماکان بر مسند و موقعیت گذشته اش نگه
دارند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفا ما را با استدلال و نظرات علمی خود یاری رسانید