۱۳۹۰ اردیبهشت ۹, جمعه

با مخاطبی خودستا

کاظم وحیدی 


آقای احمدی نژاد،
چندی پیش در اقدامی بی شرمانه و دور از ادب و نزاکت سیاسی، سفیرتان در کابل از مسوولین کشور ما درخواستی غیرمنطقی و دور از ارزش¬های دموکراتیکی نمود که مورد پذیرش تمامیت جامعه¬ی ما بوده و به همین علت همگان را سخت برآشفت. این مسئله باعث گردید تا به شما به¬عنوان بزرگ¬تر این سفیر بی¬منطق و ناآگاه نسبت به حقوق سیاسی ـ قضایی، چند سطری بنویسم، گرچه در کوزه¬ی حاکمیت ایران آن باشد که قبلاً توسط سفیرش تراویده است.
درست از زمانی که شما به روی قدرت آمده¬اید، همیشه یکی از پرجنجال¬ترین چهره¬های سیاسی در منطقه و حتا جهان بوده¬اید. این مسئله می¬توانست توجه مرا به خود جلب نکند و به¬اصطلاح شما ایرانی¬ها، بی¬خیال حرف¬ها و هیاهوی¬تان باشم، اما موجودیت بیش از دو ملیون هم¬وطن آواره¬ی من در کشور شما، من و امثال مرا وادار می¬سازد تا به کردار و گفتار مسئولین دولتی همسایه¬ی غربی خود اندکی اهمیت قائل شویم، چون به¬هرحال اثر خاص خود را روی این بخش از هم¬وطنانم خواهد گذاشت. یعنی وقتی در واکنش به تنش¬های سیاسی موجود میان شما و مسئولین کشور ما و یا دیگر کشورهای جهان تصمیم می¬گیرید تا این بخت برگشته¬ها را به کشور خونین، ناامن و سرشار از فقر و فلاکت¬شان بازگردانید، یا این¬که به دستور شما مانع پذیرش¬شان در مکتب¬های (مدارس) کشورتان می¬شوند، هم¬چنین با رفع یارانه، علاوه بر فرار از زیربار فشارها و بحران¬های اقتصادی، تلاش می¬ورزید تا بیش¬ترین بار و فشار را بر دوش آوارگان ما قرار دهید تا آنان سنگینی بار خطاهای ناشی از برتری¬جویی و استیلاگری منطقه¬ای¬تان را بر دوش نحیف و ناتوان خود بردارند، بی¬توجهی ما پایان می¬یابد و ناچار از واکنشی کوچک مانند ناسزا و نفرین گفتن بر شما و تمامی مسئولین مملکتی شما می¬گردیم.
البته نباید برخورد ناصواب دولت¬مردان همسایه¬ی غربی ما را تنها به دوره¬ی حکومتی شما اختصاص دهم، چون در دوره¬های پیش از شما و به¬ویژه آن¬گاه که آیة¬الله سید روح الله خمینی هم بر مسند قدرت قرار داشت، ما فاجعه¬های «تل سیاه» و «سفید سنگ» را داشته¬ایم که اگر نخواهم زیاد افراطی با مسئله برخورد نمایم، هر کدام آشویتسی در معیار کوچک¬تر بودند. اما باید بپذیریم که روش فرافکنی دولت¬مردان سرزمین شما طی 30 سال گذشته که همه¬ی کاسه کوزه¬های اشتباه و خودخواهی¬های¬شان را بر سر آوارگان بی¬پناه ما خالی نموده¬اند، در حکومت شما بسیار شدت یافته و با هر بدخوری و ابتلا به بیماری¬های دل پیچه، سراغ آوارگان سرزمین نفرین شده¬ی مرا می¬گرفتید و بند و شلاق¬زنی تازه بر آنان می¬گماردید.
بله، شما که از لحاظ آداب و مقررات سیاست بین¬الملل، بی¬ادب¬ترین سیاست¬کار جهان امروزی هستید، بسی کودکانه به هر خواسته و کارکردهای ساده¬ی مردم، واکنشی بزرگ و دور از انتظار عاقلان داشته¬اید. شما که عضو سپاه پاسداران هستید، از همان روزهای اول جوانی¬تان با نقض آشکار مصئونیت¬های دیپلوماتیک به سفارت آمریکا حمله نمودید و نشان دادید که به هیچ قاعده و قانونی پایبند نیستید. درست به همین دلیل است که امروزه نیز بسیار ساده اصول و قوانین بین¬المللی ترانزیت را زیر پا گذاشته و جلو گذشتن تانکرهای نفت کشور ما از خاک¬تان را گرفتید و دست آخر هم همه¬ی آن¬ها را در ذخیره¬گاه¬های خود خالی نمودید. شما در طول رفتار حکومتی خود نشان دادید که هرگز چیزی مانند قانون و یا اخلاق را نمی¬شناسید و این چیزها هرگز جلودار تجاوزات شما نبوده و در صورت امکان برای ضربه زدن به مخالفین¬تان دست به هرکاری خواهی زد و هیچ¬وقت هم نه میل دارید و نه باور که به بازتاب¬ها و یا درجه¬ی زشتی کارتان فکر کنید.

آقای احمدی نژاد،
شاید سخن گفتن از تقلب انتخاباتی¬تان و این¬که پاسخ معترضین را با کودتایی آشکار دادید، زیاد به من ارتباطی نداشته باشد. این که با صدها اعدام و کشتار صدهای دیگر از آزاده¬ترین جوانان کشور در روی خیابان¬ها، خواستید تا اعتراضات آزادی¬خواهانه¬ی مردم خود را فرونشانید و زشت¬تر از آن، پلیدترین اتهامات را نثار مردم پاک، نجیب و میهن¬پرست ایران نمودید، شاید زیاد به من به¬عنوان یک غیرایرانی مرتبط نباشد. اما کارکردهای بی¬رویه و فرامرزی شما همه را وادار به واکنش در برابرتان می¬نماید.
مثلاً زمانی که توقیف نمودن تانکرهای نفت کشور ما به بحران انرژی و بالا رفتن قیمت مواد سوختی آن هم در فصل زمستان منجر می¬گردد و صدها انسان فقیر و کم¬بضاعت کشورمان را در بدبختی بیشتری فرو می¬برد، دیگر شاید همه چیز به من مرتبط شود و در چنین شرایطی این شما و دولت¬تان است که حق اعتراض به ابراز احساسات و نظر من و دیگر هم¬وطنانم را نداشته باشید.
آری، وقتی که سفیر نادان¬تان در کابل تمامی حقوق بین¬الملل را به¬طور عیان زیرپا می¬گذارد و بدون توجه به صلاحیت¬های خود و دولت متبوعش در کشور دیگر، به صدور فرمانِ شناسایی و بازداشت کسانی می¬بپردازد که در اعتراض به قانون شکنی و هتک حرمت دولت شما نسبت به شهروندان افغانستان و حاکمیت¬شان دست به تظاهرات زده¬اند!!

عجبا!
یک سفیر ساده¬ی کشوری بیگانه با کمال بی¬شرمی و بدون توجه به محدوده¬ی صلاحیت¬هایش، از نیروهای امنیتی ما می¬خواهد تا عوامل راهپیمایی در کشور خود ما علیه دولت ایران را مورد پی¬گرد قرار دهند. به¬راستی شماها چه فکر می¬کنید؟ آیا این¬جا ایران است که شهروندانش حین اقدام به هرگونه حرکت اعتراضی، با پولیس، وزارت اطلاعات، زندان، شکنجه و حتا اعدام سر و کار داشته باشد؟ واقعاً شما از ما و کشور و مردم ما چه می¬خواهید آقای احمدی نژاد؟ آیا تصمیم دارید تا تمامی منش و روش¬های ستم و اختناق و سرکوب کشور خود را به سرزمین ما انتقال دهید؟
این واقعیت دارد آقای احمدی نژاد، که دیکتاتوران و مستبدین از خصوصیت تمامیت¬خواهی برخوردار بوده و همیشه آرزو دارند تا بتوانند لحظه به لحظه جغرافیای سلطه و استیلای خود را گسترش دهند. حالا دقیقاً به همین دلیل است که نماینده¬ی دولت کودتایی و مآلاً غیرقانونی شما می¬خواهد میدان فرمان¬پذیری حاکمیت¬شان را تا ماورای مرزهای¬ جغرافیایی وسعت بخشیده و همان نظام سرکوب و ستم حاکم بر ایران را در کشور ما نیز مسلط سازند.

آقای احمدی نژاد،
شاید این ادعای شما درست باشد که حاکمیت سیاسی کشور ما فاقد استقلال در زمینه¬ی تدوین برنامه¬های استراتژیک و حاکمیت است، اما فراموش نکنیم که این روند قبلاً تحقق یافته و اگر کسانی بخواهند نظر خود را اعمال نمایند، آن افراد شما نیستید. اگر کشورهای غربی اختیارات ما را به¬لحاظ امنیتی، اقتصادی و حتا سیاسی برعهده گرفته¬اند، لا اقل آزادی¬های نسبی¬ای را برای ما شهروندان افغانستان قائل هستند و طی دهه¬ی اخیر آن را تا حدودی رعایت هم کرده¬اند. در حالی که آزادی و کرامت انسانی در کشور زیر حاکمیت شما از کوچکترین ارزش و اعتباری برخوردار نبوده و اساساً شما صلاح نمی¬بینید تا مردم از این موهبت¬هایی که به¬تعبیر شما انحراف و فساد به¬بار می¬آورند، بهره¬ای برند. اصلا شما چطور به خودتان این حق را داده¬اید تا در امور اجتماعی ـ سیاسی جامعه¬ی ما مداخله کنید؟ درست است که در کشور ما جریانات متعددی وجود دارند که برای منافع شما سینه چاک می¬کنند و در مقابلش هم از امکانات زیادی بهره می¬برند، اما مطمئن باشید که آن¬ها اقلیتی بیش نیستند و در حمایت از شما کاری هم از دست¬شان ساخته نیست. شما هم فراموش کرده¬اید که صحبت کردن با همگان، کاملاً متفاوت از نوع سخن گفتن با مزدوران¬تان است.
این را نیز می¬پذیریم که در کشور ما دو رسانه (و صد البته ده¬ها مؤسسه و نهاد دیگر) مستقیماً توسط شما اداره و تمویل می¬شوند و حدود 3 یا چهارتای دیگر هم متکی به کمک¬های مالی شما هستند، همین¬طور زیادند کسانی مانند رییس دولت ما که حتا پول توجیبی¬شان را شما می¬پردازید. با همه¬ی این¬ها، باز هم وقتی با اکثریت جامعه¬ی ما طرف هستید، باید بسیار مواظب رفتار و صحبت خود باشید. اکثریت جامعه¬ی ما کسانی هستند که تک تک¬شان از دست روش و رفتار شما زخم¬های بی¬حسابی بر دل¬ دارند، پس به چیزی جز نابودی شما قناعت نخواهند کرد، مگر این¬که در سلامتی عقل¬شان آسیبی رسیده باشد.

آقای احمدی نژاد،
شما به¬عنوان دیکتاتوری که تفنگ در دست داشته و با عربده کشی و شلیک، هر مخالف و معترضی را درجا از این جهان رها و راحت می¬کند، باید بدانید که شدت برخوردتان با معترضین و مخالفین شاید بتواند یکی دو سال عمر حکومت¬تان را زیاد کند، اما بهرحال دور نیست زمانی که شما و سید علی¬تان هم¬سرنوشت عابدین بن علی شوید و فرار را بر قرار ترجیح دهید. منطقه و ایران بیش از این نه تحمل دیکتاتوری و حاکمیت¬های سرکوب را دارند و نه از رژیم¬های مداخله¬گر دل خوشی. آدم عاقل در چنین شرایطی که تمامی جهان، ملت خودش و همسایه¬ها همگی از دستش در فغان هستند و برای کنار زدنش دست به هر اقدامی می¬زنند، باید درصدد یافتن یارانی باشد که به یاری¬اش بشتابند و بدین¬گونه عمرش را افزون کنند، نه این¬که چنین به جان هرکس ¬افتد و هیچ¬کس را از ستم و آزارش در امان نگذارد تا در روز فرو افتادن، هرکس تازیانه¬ای از بهر ثواب بر او وارد آورد تا هرگز بلند نشود. مسلماً این همان ویژگی عمومی دیکتاتوران است که به¬جای اصلاح خویش، روی ستم¬گری¬شان پافشاری نموده و با کشتار و ماجراجویی در صدد تمدید عمر خود و حکومت¬شان هستند.
وإذا قیل له اتق الله، اخذته العزة بالاثم فحسبه جهنم و لبأس المهاد



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفا ما را با استدلال و نظرات علمی خود یاری رسانید